یحیی الارض بعد موتها

۴۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

همین که نبودنت

بیچاره مان نکرده

یعنی "غسل میت" واجب شده بر ما

پ.ن: ندارد.

مرگ

جا خوش کرده بود

ملک الموت سر به سرش گذاشت

دست به سر شد.

پ.ن: رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات

الباقی

دیشب افکارم سمت تو بود

قبله نما هم گیج شده بود

هی به دور خودش چرخید و چرخید

آخرش او هم...

پ.ن: دست به سینه ماندن خاصیت فکر کردن به توست...

با یا "حسین"

میشود زنده عالمی

دم مسیح فقط "حا"ی آنرا گفت.

پ.ن: اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین

یا حسین

قرن هاست منتظرش گذاشته ایم

کربلا هم اگر بودیم

میگفتیم  "یادم تو را فراموش"...

پ.ن: ندارد.

دلم خوش بود

به بین الحرمینِ قم_مشهد

تو هم که راهم ندهی به که رو بیندازم؟

پ.ن : تو همان شاهی که بودی...شاید منِ گدا اوضاعم خراب تر شده...

+

مشهد

پا بر زمین

سر به هوا

بی سر و پا

کل قصه ی شهدا...

پ.ن : ندارد.

شهید

مهربان یعنی 

موجی میشود

اما سنگ ها را نمیساید

سنگ صبور میشود...

پ.ن : مهربان یعنی او ...

حرفی

اشکی 

یا شاید نفسی

قصد جانم را کرده

کربلا میخواهد از من...

پ.ن :دلم گیر است,یا دلگیرم؟نمیدانم

کربلا

یک آسمان 

حرف دارم

اما

آلودگیِ هوا خفه شان کرده.

پ.ن :حرف که خفه شود بغض خفه میکند...

< برگرفته شده از صدای نور