یحیی الارض بعد موتها

مهربان یعنی 

موجی میشود

اما سنگ ها را نمیساید

سنگ صبور میشود...

پ.ن : مهربان یعنی او ...

حرفی

اشکی 

یا شاید نفسی

قصد جانم را کرده

کربلا میخواهد از من...

پ.ن :دلم گیر است,یا دلگیرم؟نمیدانم

کربلا

یک آسمان 

حرف دارم

اما

آلودگیِ هوا خفه شان کرده.

پ.ن :حرف که خفه شود بغض خفه میکند...

نمک گیرت شدم

بی سر و پاها آداب میهمانی نمیدانند

میخواستی دعوت نکنی...

پ.ن: 1 ساعت و 23 دقیقه تا پایان میهمانی...

دل باختی به حسین

دست باختی برای فرزندانش

چه برادر دست و دلبازی...

پ.ن: همین چیز ها را دیدند انگشت و انگشتر باهم بردند...

ساقی

عذاب وجدان گرفته

نیل

کاش با عصای موسی تبانی کرده بود.

پ.ن: یک صهیونیستِ خوب,صهیونیستِ مرده است...

روضه ی سه ساله میخواند

هر ثانیه

وجب به وجبِ خاکت

پ.ن: داغی بر دل مایی, پاره ی تن اسلام...

شرافت همان روزی مرد

که ساختمان سازمان ملل

در "نیویورک" بنا شد.

پ.ن: ندارد.

واژه هایم تمام شد

وقتی اشک هایت 

قلب هیچ مدعی حقوق بشری را به درد نیاورد

کاش حداقل طرفداران محیط زیست

به آلودگی بمب های شیمیایی اعتراض میکردند...

پ.ن: واژه که تمام بشود بغض گلویت را آنقدر میفشارد و میفشارد که کم می آوری...

+

امشب

من و خدا

"تنهای تنهای تنها"...

پ.ن: ندارد.

+

< برگرفته شده از صدای نور