یحیی الارض بعد موتها

دست به سینه سمت حرم

در خیال

و بغضِ

یک دستِ رد بر سینه...

پ.ن: بهای دیدارت چیست...؟

اصلا بیا معامله ای کنیم

روضه از شما

جان دادن از من.

پ.ن: چه محشری بر پا میکند,روضه ی منتقم...

در رفت و آمدم

هر صبح و شب

بین

گناه و توبه.

پ.ن: باید کور کرد,این شوق معصیت را...

جهنم

همان جایی ست

که

خائن ها میروند.

پ.ن: هر چیزى به عقل نیاز دارد و عقل به ادب نیازمند است./امام علی(ع)-تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص248 ، ح5102

پیراهن های سیاه هم

بی تاب میشوند

بوی محرم که می آید.

پ.ن: 74 روز...

هم راه میخواست

تا سر به راه شود

سر,به,راه شد...

پ.ن: +

هم راه نویس ها:

+ + + + + +

دنبال سنگ صبور بود

آنقدر سنگ اندازی کردند

که سنگ روی یخ شد.

پ.ن: ندارد.

قمه زنیِ ما

همان هوای شماست

که به سرمان میزند.

پ.ن: ندارد.

"یواشکی" روضه گوش میکنیم

یک موقع باعث افسردگیِ کسی نشویم.

پ.ن: ندارد.

امشب عجیب هوای روضه کرده دلم

شاید هوای شما راه گم کرده است...

پ.ن: 79 روز تا بهارِ من...

< برگرفته شده از صدای نور