- ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۰
- ۰ نظر
"شهید شد"
یعنی
به خیر گذشت
نزدیک بود بمیرد...
پ.ن: ندارد.
"شهید شد"
یعنی
به خیر گذشت
نزدیک بود بمیرد...
پ.ن: ندارد.
غروب جمعه که دلم میگیرد
میفهمم هنوز
امیدی به احیا هست.
پ.ن: فکنی من شد وثاقی...
چشم هایت را ببند
نفس نکش
به همین راحتی
پ.ن: "خوب" که باشی به همین راحتی میروی و میروی تا خود "خدا"...
همین که نبودنت
بیچاره مان نکرده
یعنی "غسل میت" واجب شده بر ما
پ.ن: ندارد.
جا خوش کرده بود
ملک الموت سر به سرش گذاشت
دست به سر شد.
پ.ن: رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات
دیشب افکارم سمت تو بود
قبله نما هم گیج شده بود
هی به دور خودش چرخید و چرخید
آخرش او هم...
پ.ن: دست به سینه ماندن خاصیت فکر کردن به توست...
با یا "حسین"
میشود زنده عالمی
دم مسیح فقط "حا"ی آنرا گفت.
پ.ن: اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین
قرن هاست منتظرش گذاشته ایم
کربلا هم اگر بودیم
میگفتیم "یادم تو را فراموش"...
پ.ن: ندارد.
دلم خوش بود
به بین الحرمینِ قم_مشهد
تو هم که راهم ندهی به که رو بیندازم؟
پ.ن : تو همان شاهی که بودی...شاید منِ گدا اوضاعم خراب تر شده...
پا بر زمین
سر به هوا
بی سر و پا
کل قصه ی شهدا...
پ.ن : ندارد.