یحیی الارض بعد موتها

"شهید شد"

یعنی

به خیر گذشت

نزدیک بود بمیرد...

پ.ن: ندارد.

غروب جمعه که دلم میگیرد

میفهمم هنوز 

امیدی به احیا هست.

پ.ن: فکنی من شد وثاقی...

چشم هایت را ببند

نفس نکش

به همین راحتی

پ.ن: "خوب" که باشی به همین راحتی میروی و میروی تا خود "خدا"...

همین که نبودنت

بیچاره مان نکرده

یعنی "غسل میت" واجب شده بر ما

پ.ن: ندارد.

مرگ

جا خوش کرده بود

ملک الموت سر به سرش گذاشت

دست به سر شد.

پ.ن: رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات

الباقی

دیشب افکارم سمت تو بود

قبله نما هم گیج شده بود

هی به دور خودش چرخید و چرخید

آخرش او هم...

پ.ن: دست به سینه ماندن خاصیت فکر کردن به توست...

با یا "حسین"

میشود زنده عالمی

دم مسیح فقط "حا"ی آنرا گفت.

پ.ن: اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین

یا حسین

قرن هاست منتظرش گذاشته ایم

کربلا هم اگر بودیم

میگفتیم  "یادم تو را فراموش"...

پ.ن: ندارد.

دلم خوش بود

به بین الحرمینِ قم_مشهد

تو هم که راهم ندهی به که رو بیندازم؟

پ.ن : تو همان شاهی که بودی...شاید منِ گدا اوضاعم خراب تر شده...

+

مشهد

پا بر زمین

سر به هوا

بی سر و پا

کل قصه ی شهدا...

پ.ن : ندارد.

شهید

< برگرفته شده از صدای نور